جدول جو
جدول جو

معنی خلق شکار - جستجوی لغت در جدول جو

خلق شکار
(خَ شِ)
شکارکننده مردم. بدام اندازندۀ مردم:
باز جهان تیزپرّو خلق شکار است
باز جهان را بجز شکار چه کار است ؟
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مردم آزار. (ناظم الاطباء) :
پسندیده ست بخشایش ولیکن
منه بر ریش خلق آزار مرهم.
سعدی (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ شِ)
شکار کننده ملک. که شاهان رااز پای درآورد. که شاهان را مغلوب کند:
میربزرگ نامی، گرد گران سلیحی
شیر ملک شکاری، شاه جهان گشایی.
فرخی
لغت نامه دهخدا
شکار زخمی، زخمی کردن شکار
فرهنگ گویش مازندرانی